سلام عیدتون مبارک
این پست اولین پست سال ۱۳۹۸ و چهلمین پست وبلاگه !
میخواستم قبل از ساعت دوازده پست بذارم و سعی کنم هرروز این کارو بکنم و روزانه هامو ثبت کنم اما از دستم در رفت و دیر شد
امروز رو با تماس تلفنی و تبریک عید به خانواده و عمه های خودم شروع کردم
بعدشم رفتیم عید دیدنی اقوام همسر و کلی انرژی از من و مخصوصا از پسر کوچولوم گرفت
امشب دیگه تصمیم گرفتم اخرین روزی باشه که میریم عید دیدنی چون واقعا دارم اذیت میشم به جای اینکه لذتی ببرم
الان اینقدر خسته و بداخلاقم که خودمم به سختی دارم خودم رو تحمل میکنم !
هرجا میریم به من میگن بچتو فلان کن اینطور کن بپوشونش نپوشونش
یعنی من خودم نمیدونم بچم گرمشه یا سردشه یا چ لباسی رو کجا تنش کنم ؟
از بعضی دیگه هم نگم که بچم رو چنان میچلونن که انگار به عمرشون بچه ندیدن
فسقلی منم چون کوچیکه و عادت به شلوغی نداره اذیت میشه و منم اذیت میکنه و این چنین است که مهمونی کوفتم میشه
حرف بقیه هم دیگه برام مهم نخواهد بود و عید دیدنی تامام !!
اینم از اولین روز سال برای من که چقدر بدخلقم کرده .
درباره این سایت